loading...

اِنَّ مَعَ العُسرِ یُسرا

بازدید : 346
دوشنبه 18 اسفند 1398 زمان : 12:37

مرا با تو سرّیست و دلی صبور که دیدگانم را به روی تو باز می‌کنند
در نظر ، ستم و جدایی ،
که طاقت جور به شوق دیدار نداشته و حُکم از آنِ تو باشد که روی از من برتابی .
اگر خلقی با روزگار دشمنی کنند من نیز طرفدار کسانی خواهم بود
که روزگار را عجیب و دوستی اش را غریبانه میدانند.
روزگاری که در آن چهره‌های متبسّم با لبهایی خندان بیشتر از چشمهایی که گریه میکنند درد میکشند .
و خوشبختی را در زنگهای غیر منتظره میبینند .
کسانی که هر روز دلتنگ هم می‌شوند .
نیمه شبی هوایی احساسی میشوند که عطری در أن جاری میشود با فکری که به زبان می‌آید
دوباره
به یادتم
گریه‌های یواشکی هم ...
و من در آن کوچه‌ی خاکی بهاری از سَرِ شاخه‌ی خَم گشته درختی شکوفه‌‌‌ای چیدم و غَمِ تنهایی خود را به دیوار دلم کوبیدم .
خزان شد دیوار بهاری
با سنگینی غَم و تنهایی دل .

[릴레이댄스] TXT (투모로우바이투게더) - 9와 4분의 3 승강장에서 너를 기다려 (Relay Dance)
نظرات این مطلب

تعداد صفحات : 0

آمار سایت
  • کل مطالب : 9
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • بازدید امروز : 1
  • بازدید کننده امروز : 1
  • باردید دیروز : 0
  • بازدید کننده دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 69
  • بازدید ماه : 130
  • بازدید سال : 532
  • بازدید کلی : 5076
  • کدهای اختصاصی